به آن نقطه نگاه کن!
در میانه یک نبرد، گاهی بهترین دفاع، حمله نیست؛ بلکه منحرف کردن توجه است. وقتی یک طرف جنگ با یک بحران داخلی، یک شکست نظامی بزرگ، یا افشای یک جنایت جنگی روبرو میشود، یکی از مؤثرترین استراتژیها برای فرار از فشار رسانهای و عمومی، ایجاد یک بحران جدید و فرعی است. هدف در اینجا، نه پیروزی در یک بحث، که تغییر کامل موضوع بحث است. این تاکتیک، که در ادبیات جنگ روانی به “انحراف[1]” یا “طعمهگذاری[2]” معروف است، بر این اصل روانشناختی استوار است که ظرفیت توجه افکار عمومی محدود است و میتوان با یک محرک قوی، آن را از یک موضوع مهم به یک موضوع کماهمیتتر یا کاملاً ساختگی منتقل کرد.
استراتژی ” سیل اخبار دروغین[3]“، ابزار اصلی اجرای این تاکتیک است. این مدل، که به طور گسترده برای توصیف پروپاگاندای دولتی به کار رفته، در سالهای اخیر توسط بازیگران سیاسی داخلی نیز با موفقیت به کار گرفته شده است. همانطور که گزارشگران سیانان در تحلیل رفتار دونالد ترامپ پس از انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا تشریح کردند، این استراتژی بر دو اصل کلیدی استوار است: انتشار سریع و مداوم حجم عظیمی از اطلاعات نادرست از کانالهای متعدد.[4]
در این روش، هدف اصلی، نه لزوماً متقاعد کردن مخاطب به یک دروغ خاص، بلکه ایجاد سردرگمی و فرسایش مفهوم حقیقت است. ترامپ و تیم او با پمپاژ بیوقفه ادعاهای بیاساس و تئوریهای توطئه در مورد “تقلب گسترده در انتخابات” از طریق توییتر، تجمعات و رسانههای همسو، عملاً فضای اطلاعاتی را به قدری آشفته کردند که بسیاری از شهروندان توانایی تشخیص واقعیت از دروغ را از دست دادند. در این حالت، حتی اگر رسانههای معتبر دهها بار این شایعات را راستیآزمایی و تکذیب کنند، بازیگر مهاجم به هدف اصلی خود رسیده است: موضوع اصلی (شکست در انتخابات) به حاشیه رفته و بحث بر سر “احتمال تقلب” ادامه مییابد.
یک نمونه مشخص از این تاکتیک، تمرکز بر روی جزئیات بیاهمیت و تبدیل آنها به یک رسوایی ملی بود. برای مثال، یک ادعای جزئی در مورد اشکال در شمارش آرا در یک شهرستان، به سرعت به یک “توطئه ملی برای دزدیدن انتخابات” تبدیل میشد. این کار، رسانهها و نهادهای نظارتی را مجبور میکرد تا به جای پرداختن به مسائل کلان، انرژی خود را صرف تکذیب این ادعاهای بیپایان کنند.
این استراتژی، با ایجاد انحرافهای تاکتیکی، به بازیگر مهاجم اجازه میدهد تا کنترل روایت را در دست بگیرد، زمان بخرد و از زیر فشار افکار عمومی خارج شود. در این بازی، مهم نیست که حقیقت در نهایت پیروز شود؛ مهم این است که در لحظه بحران، توجهها به نقطه دیگری معطوف شده باشد.