از سکه تا کلیک !

اخبار جعلی تاریخچه‌ای طولانی دارد و از شعارهای روی سکه‌های رومی تا رسانه‌های دیجیتال امروز، همیشه ابزاری برای نفوذ و دستکاری افکار عمومی بوده است. اختراعاتی مانند چاپ، رادیو و تلویزیون سرعت و برد انتشار دروغ‌ها را افزایش داد و جنگ‌ها و بحران‌ها نشان دادند که پروپاگاندا می‌تواند اعتماد عمومی را تضعیف کند. امروزه رسانه‌های دیجیتال و طنز خبری مرز میان واقعیت و دروغ را مبهم کرده و این جریان تاریخی، همچنان بر افکار و تصمیمات ما تأثیر می‌گذارد.

شاید تصور کنیم “اخبار جعلی” فرزند ناخلف عصر اینترنت است، اما همانطور که ناتالی نوگایرِد[1]، ستون‌نویس گاردین، می‌گوید: «استفاده از پروپاگاندا قدیمی است، اما هرگز فناوری برای انتشار مؤثر آن تا این حد وجود نداشته است».[2] دروغ، همیشه یک سلاح بوده؛ آنچه تغییر کرده، برد و سرعت آن است. این سفر، از سکه‌های رومی تا الگوریتم‌های امروزی، داستان تکامل این سلاح است.

اولین توییت تاریخ!

داستان ما حدوداً در سال ۴۴ قبل از میلاد آغاز می‌شود، در میانه یکی از بزرگترین جنگ‌های قدرت تاریخ. اکتاویان (که بعدها امپراتور آگوستوس شد) برای بی‌اعتبار کردن رقیب خود، مارک آنتونی، به یک کمپین تبلیغاتی هوشمندانه دست زد. او به جای نوشتن طومارهای طولانی، از ابزاری استفاده کرد که در جیب هر شهروند رومی پیدا می‌شد: سکه.

او دستور داد روی سکه‌ها شعارهای کوتاه، تیز و به قول امروزی‌ها “توییترپسند” حک کنند.[3] این شعارها آنتونی را یک مرد عیاش، دائم‌الخمر و بازیچه‌ای در دستان کلئوپاترا، ملکه بیگانه، به تصویر می‌کشیدند. این پیام‌ها ساده، قابل فهم و به شدت ویروسی بودند. در نهایت، همین “اخبار جعلی” به اکتاویان اجازه داد تا سیستم جمهوری را هک کرده و به اولین امپراتور روم تبدیل شود![4]

قرن‌ها بعد، اختراع ماشین چاپ گوتنبرگ در سال ۱۴۹۳، این قدرت را از انحصار امپراتورها خارج کرد و به دروغ‌ها اجازه داد تا با سرعتی بی‌سابقه تکثیر شوند. این فناوری، اولین دروغ بزرگ در مقیاس انبوه را به جهان هدیه داد: «فریب بزرگ ماه» در سال ۱۸۳۵، که در آن روزنامه نیویورک‌سان با جزئیات کامل از کشف موجودات خفاش‌مانند و تک‌شاخ‌های آبی‌رنگ در ماه خبر داد![5]

کارخانه جسدسازی!

قرن بیستم، عصر صنعتی شدن همه چیز بود؛ از جمله دروغ! با ظهور رسانه‌های جمعی مانند رادیو و روزنامه‌های پرتیراژ، دولت‌ها دریافتند که می‌توانند افکار عمومی را در مقیاسی غیرقابل تصور مهندسی کنند. جنگ جهانی اول، اولین آزمایشگاه بزرگ این ایده بود.

در سال ۱۹۱۷، روزنامه‌های تایمز و دیلی‌میل در بریتانیا، داستانی هولناک را منتشر کردند: به دلیل کمبود چربی ناشی از محاصره دریایی، آلمانی‌ها در حال جوشاندن اجساد سربازان خود برای تولید چربی، پودر استخوان و خوراک خوک هستند! این داستان که به «کارخانه جسدسازی آلمانی» معروف شد، کاملاً ساختگی بود، اما در شیطان‌سازی از دشمن بسیار موفق عمل کرد. این دروغ یک پیامد تراژیک نیز داشت: سال‌ها بعد، وقتی گزارش‌های اولیه از جنایات واقعی هولوکاست منتشر شد، بسیاری به دلیل به یاد داشتن این پروپاگاندا، در باور کردن آن‌ها تردید کردند.[6]

جنگ سرد روایت‌ها

پایان جنگ جهانی دوم، آغاز یک جنگ جدید و خاموش بود: جنگ سرد. در این دوران، پروپاگاندا به یک ابزار استراتژیک برای نفوذ در قلب و ذهن مردم تبدیل شد. پخش بین‌المللی رادیو به سلاح اصلی این نبرد تبدیل گشت و هر دو ابرقدرت تلاش می‌کردند تا روایت خود را به جمعیت طرف مقابل برسانند.[7] همزمان، در میدان‌های نبرد واقعی، دروغ همچنان یک سلاح مؤثر بود. مثلا در جنگ ویتنام، جلسات توجیهی روزانه ارتش آمریکا در سایگون به قدری با واقعیت فاصله داشت که خبرنگاران با طعنه آن را «حماقت‌های ساعت پنج[8]» می‌نامیدند.[9] این رویدادها، بذرهای بی‌اعتمادی به منابع رسمی را در دل افکار عمومی غرب کاشت.

در همین بستر بی‌اعتمادی، یک پدیده جدید متولد شد: طنز خبری.

برنامه‌هایی مانند «دیلی شو» در آمریکا، با به سخره گرفتن اخبار رسمی، به نوعی “جایگزین و اصلاح‌کننده” برای روزنامه‌نگاری جریان اصلی تبدیل شدند.[10] وب‌سایت طنزی مانند «The Onion» به قدری در تقلید از اخبار واقعی مهارت پیدا کرد که بارها رسانه‌های معتبر جهانی، از جمله رسانه‌های دولتی چین، داستان‌های کاملاً ساختگی آن (مانند انتخاب کیم جونگ اون به عنوان “جذاب‌ترین مرد زنده”) را به عنوان خبر واقعی منتشر کردند.[11] این طنز، یک زنگ خطر بود: مرز بین واقعیت و سرگرمی در حال محو شدن بود.

این فرسایش اعتماد، کار را به جایی رساند که در جنگ عراق (۲۰۰۳) به یک فاجعه تمام‌عیار تبدیل شد و روزنامه معتبری مانند نیویورک تایمز، با انتشار گزارش‌های تأیید نشده از منابع نامعتبر، به طور عملی به بلندگوی دولت بوش برای ترویج دروغ «سلاح‌های کشتار جمعی» تبدیل شد.

پس داستان ما، از یک شعار روی سکه آغاز شد، با ماشین چاپ جان گرفت، با امواج رادیو فراگیر شد و امروز، از طریق فیبرهای نوری، مستقیماً به ذهن تک‌تک ما شلیک می‌شود. این دیگر یک داستان تاریخی نیست؛ این واقعیتی است که ما هر روز در آن زندگی می‌کنیم.

[1] Natalie Nougayrède

[2] Posetti, J., & Matthews, A. (2018). A short guide to the history of ‘fake news’ and disinformation. International Center for Journalists (ICFJ), p. 2 (citing Nougayrède).

[3] Posetti, J., & Matthews, A. (2018), p. 2 (citing Kaminska).

[4] Posetti, J., & Matthews, A. (2018), p. 2.

[5] Posetti, J., & Matthews, A. (2018), p. 2 (citing Thornton).

[6] Posetti, J., & Matthews, A. (2018), p. 4 (citing Neander & Marlin).

[7] Posetti, J., & Matthews, A. (2018), p. 5 (citing Power and Osgood).

[8] Five O’clock Follies

[9] این جلسات خبری هر روز ساعت پنج عصر در سایگون (پایتخت وقت ویتنام جنوبی) برگزار می‌شد و به‌دلیل فاصله زیاد گزارش‌های ارتش با واقعیت میدانی، خبرنگاران خارجی و محلی، این نشست‌ها را تمسخرآمیز و گمراه‌کننده می‌دانستند.

[10] Posetti, J., & Matthews, A. (2018), p. 5 (citing McChesney).

[11] در نوامبر ۲۰۱۲، The Onion مقاله‌ای طنزآمیز منتشر کرد که در آن اعلام شده بود کیم جونگ اون به‌عنوان «جذاب‌ترین مرد زنده» انتخاب شده است. اما خبرگزاری رسمی چین، People’s Daily، آن را کاملاً جدی پخش کرد، حتی با یک گالری ۵۵ صفحه‌ای از تصاویر!