تداوم اطلاعات نادرست و اصلاح آن

اطلاعات نادرست نه تنها پیامدهای زیانباری دارد، بلکه حتی پس از تصحیح یا تکذیب نیز ادامه می‌یابد و باورها و تصمیم‌گیری‌ها را شکل می‌دهد، مانند مثال تقلبی واکسن MMR و اوتیسم. تلاش‌ها برای اصلاح شامل پیام‌های توضیحی، آموزش سواد رسانه‌ای و استراتژی‌های مختلف پیام‌رسانی بوده، اما اغلب اثر محدود یا حتی معکوس داشته‌اند. این پایداری ناشی از مقاومت شناختی و انگیزشی در پردازش اطلاعات است، به طوری که افراد ممکن است اصلاحات را نادیده بگیرند، رد کنند یا منابع آن را کم‌ارزش بدانند.

مشکل اطلاعات نادرست نه تنها این است که در حین انتشار پیامدهای زیانباری به همراه دارد، بلکه در برابر اصلاح بسیار مقاوم است. اطلاعات نادرست تداوم دارند و به شکل‌دهی باورها، نگرش‌ها و تصمیم‌گیری‌ها ادامه می‌دهند، حتی پس از تکذیب شدن یا اصلاح شدن (اکر[1] و همکاران، ۲۰۱۴؛ سیفرت[2] و همکاران، ۲۰۱۴؛ تورسون[3]، ۲۰۱۶؛ همچنین ببینید چان[4] و همکاران، ۲۰۱۷؛ چان و آلبارسین[5]، ۲۰۲۳). مثالی که اغلب ذکر می شود، فریب MMR در اوتیسم است. در فوریه 1998، لنست، یک ژورنال پزشکی با تاثیر بالا، مقاله‌ای به رهبری اندرو ویکفیلد[6] منتشر کرد که به طور تقلبی ادعا کرد که ممکن است ارتباط علت و معلولی بین واکسن MMR و اوتیسم وجود داشته باشد. بعداً شورای پزشکی عمومی بریتانیا حکم داد که ویکفیلد در تحقیقات خود “غیر صادقانه و غیرمسئولانه” عمل کرده است که منجر به ابطال مقاله توسط ژورنال لنست در فوریه 2010 شد. ویکفیلد نیز در می 2010 از فهرست پزشکی بریتانیا حذف شد. (فومبون[7] و همکاران، 2020؛ نوویلا[8] و همکاران، 2023).

به طور منطقی می توان گمان برد که تداوم اطلاعات نادرست در مورد ارتباط بین واکسن و اوتیسم می‌تواند به فاصله دوازده ساله بین انتشار مقاله ویکفیلد و ابطال آن نسبت داده شود. با این حال، شواهد قابل‌توجهی وجود دارد مبنی بر اینکه اطلاعات نادرست حتی زمانی که تصحیح، بلافاصله پس از مواجهه اولیه اتفاق می‌افتد، باقی می‌ماند (ریچ و ساراگوزا[9]، 2020؛ سیفرت، 2002)، اگرچه ممکن است تأثیر آن در برخی موارد ضعیف شود (چان و همکاران، 2022؛ والتر و توکاچینسکی[10]، 2020). البته ابعاد گوناگون دیگری نیز در تلاش برای پرده‌گشایی[11] از اطلاعات نادرست به دقت مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال، پیام‌های مداخله‌ای برای ارائه توضیحاتی درباره منشأ اطلاعات نادرست (کانر دسای و ریمرز[12]، 2023) یا برای دقت جزئی‌تر با استدلال مفصل طراحی شده‌اند (اکر[13] و همکاران، 2019؛ مارتل[14] و همکاران، 2021). افراد در معرض پیام های اصلاحی مکرر قرار گرفتند (دنر[15] و همکاران، 2023)، به آنها آموزش داده شد که پیام های اصلاحی را با دقت بیشتری بخوانند (ون اوستندورپ[16]، 1996)، یا انواع مختلف آموزش سوادآموزی را ارائه کردند (هملیرز[17]، 2022).

استراتژی‌های پیام‌رسانی مختلف، مانند جذابیت‌های ترس (چن و تانگ[18]، 2023)، روایت‌ها (سنگالانگ[19] و همکاران، 2019)، و طنز (وراگا[20] و همکاران، 2019)، به کار گرفته شدند. محققان همچنین پتانسیل منابع متنوع (ون در میر و جین[21]، 2019) و قالب‌های ارائه را بررسی کرده‌اند (پلاویانو[22] و همکاران، 2017).

تا به امروز، مطالعاتی که اثربخشی طیف وسیعی از استراتژی‌های بررسی شده در بالا را مورد آزمایش قرار داده‌اند، در بهترین حالت یافته‌های متفاوتی را به دست آورده‌اند، به این صورت که بسیاری از آنها نتوانسته‌اند اثر اصلاحی قابل‌توجهی داشته باشند و برخی منجر به اثر معکوس شده‌اندُ به گونه‌ای که در آن باورها به اطلاعات نادرست به جای کاهش یافتن تقویت شده‌اند (نیهان و رایفلر[23]، 2010). در واقع، یک فراتحلیل از بیست آزمایش توسط چان و همکاران (2017) اثرات بزرگی را برای تداوم اطلاعات نادرست مستند کرد، علی‌رغم اینکه اثربخشی پرده‌گشایی در بی‌اعتبار کردن اطلاعات نادرست مشاهده شده بود.

بدتر از آن، مشخص شد که یک پیام پرده‌گشای مفصل به طور مثبت با اثر پایدار اطلاعات غلط مرتبط است (چان و همکاران، 2017). فراتحلیل والتر و مورفی (2018) به طور مشابه نشان داد که علیرغم تأثیر کلی متوسط ​​و مثبت پیام‌های اصلاحی بر کاهش باورها درباره اطلاعات نادرست، وقتی صحبت از اطلاعات نادرست دنیای واقعی (در مقابل اطلاعات نادرست ساخته‌شده) می‌شد، تا 60 درصد از اثرات پرده‌گشایی کاهش یافت. والتر و توکاچینسکی (2020) در متاآنالیز جدیدتر خود مشاهده کردند که اطلاعات نادرست حتی پس از تصحیح بر باورها تأثیر می‌گذارد و به این نتیجه رسیدند که اصلاحات، اطلاعات نادرست را از بین نمی‌برند. چان و آلباراسین[24] (2023) با تمرکز بر اطلاعات غلط مرتبط با مسائل علمی، یک اثر تصحیح کلی غیرمعنادار یافتند. در زمینه سلامت، یک متاآنالیز شامل شانزده مطالعه تجربی نشان داد که به‌طور متوسط، پیام‌های کاهش‌دهنده[25] در کاهش تأثیر اطلاعات نادرست کووید-۱۹ بی‌اثر بودند (جان‌محمد[26] و همکاران، 2021). به بیان ساده، تصحیح یا راستی‌آزمایی متعاقب، صرف‌نظر از استراتژی به کار گرفته شده، در برابر تأثیر و تداوم اطلاعات نادرست، کاربرد یا قدرت قابل‌توجهی ندارد.

پرداختن به چالش‌های اصلاح، کاهش و پیشگیری از اطلاعات نادرست مستلزم درک روشنی از این است که چرا اطلاعات نادرست در برابر اصلاح مقاومت می‌کند و ادامه می‌یابد. لازم به ذکر است که چنین مقاومتی در مراحل مختلف پردازش اطلاعات به اشکال مختلف ظاهر می‌شود. در برخی موارد، افراد اصلاح را می‌فهمند، می‌پذیرند و می‌توانند به یاد بیاورند، اما استدلال استنباطی آنها همچنان، به درجات مختلف، بر اطلاعات نادرست تکیه می‌کند (به عنوان مثال، تورسون[27]، 2016)، پدیده‌ای که به طور گسترده در پارادایم اثر تأثیر مداوم مورد مطالعه قرار گرفته است. بسیاری از نظریه‌پردازی‌ها در مورد این پدیده بر نحوه عملکرد حافظه انسان متمرکز شده‌اند (سیفرت، 2002؛ برای بررسی مراجعه کنید به‌: اکر و همکاران، 2022). با این حال، پیام‌های اصلاحی نیز اغلب توسط گیرندگان نادیده گرفته یا پس زده می‌شوند. به طور خاص، افراد ممکن است از مواجهه با پیامهای اصلاحی اجتناب کنند و توجه کمی به آنها داشته باشند، آنها را به عنوان ناکارآمد ارزیابی کنند، استدلال‌های مغایر ایجاد کنند و/یا منابع پیام‌ها را ناارزنده‌سازی کنند (به عنوان مثال، ژو و شن[28]، 2022). این قسمت بر مکانیسم‌های بالقوه زیربنایی این فرآیند تمرکز دارد. ما پیشنهاد می‌کنیم که تداوم اطلاعات نادرست در نتیجه این فرآیند مقاومتی را می‌توان به عنوان یک مورد خاص از پردازش سوگیرانه اطلاعات ضد نگرشی که توسط انگیزه‌های متعدد هدایت می‌شود، بررسی کرد، که در بخش بعدی به تفصیل توضیح می‌دهیم.