گزارش عملیات های تاثیر سازمان یافته علیه ایران – بخش دوم

در این پژوهش، شبکه‌ای از ۴۸ هزار کاربر فارسی‌زبان توییتر تحلیل شد که در آن سه اجتماع عمده با ویژگی‌های سیاسی، سبک فعالیت و هویت‌های متفاوت شناسایی گردید. نتایج نشان می‌دهد که گرایش سیاسی و سبک فعالیت کاربران، نقش مهمی در شکل‌گیری این اجتماعات دارند و تعامل بیشتر درون‌گروهی نسبت به برون‌گروهی وجود دارد. همچنین شاخص‌های «مواجهه با مخالف» و رفتارهای ریتوییتی در موضوعات مختلف، بیانگر وجود قطبیدگی سیاسی و اتاق پژواک در شبکه کاربران فارسی توییتر است.

در پژوهشی مشابه و با تمرکز بر ارتباطات کاربران در توییتر فارسی، صالح و عبداللهیان در سال 1398 به بررسی جهت‌گیری سیاسی کاربران پرداخته‌اند. از دیدگاه شبکه و نظریه گرافیک، شبکه‌ی اجتماعی کاربران شامل گره‌هایی از موجودیت‌هایی هستند که توسط بسیاری از یال‌ها به یکدیگر متصل شده‌اند. این اجتماع می‌تواند به گروهی از هم‌کلاسی‌ها یا محققانی که روی موضوع مشابهی کار می‌کنند، گروهی از همفکران سیاسی و فعلان یک حزب و… اشاره کند. گره‌های موجود در یک اجتماع در مقایسه با گره‌های بیرون از اجتماع گرایش بیشتری برای تعامل دارند. از طرف دیگر، حجم بالای گراف شبکه‌های اجتماعی سبب می‌شود که حتی در مورد کاربران توییتر فارسی هم به چند میلیون کاربر و چند صد میلیون رابطه می‌رسد، مطالعه ساختاری شبکه‌های اجتماعی با تعداد بسیار زیادی از گره و ارتباط را امری دشوار و زمان‌بر می‌کند. بنابراین توصیف گراف شبکه‌های اجتماعی بر اساس اجتماعات موجود در عین فراهم آوردن اطلاعاتی سودمند از ساختار شبکه، امر تحلیل را از نظر محاسباتی ساده‌تر و سریع‌تر می‌کند. یعنی بدون نیاز به مطالعه تک‌تک گره‌های گراف و تنها با مطالعه اجتماعات می‌توان برخی از خصوصیات اساسی شبکه را کشف کرد. در این پژوهش در گام اول حدود 4500 کاربر فارسی‌زبان که در بازه زمانی تابستان سال 1398 بیش از 5 بار توییت‌های با بازنشر بالا منتشر کرده بودند شناسایی شدند. ارتباط هر دو کاربر یا همان یال بین هر دو گره در این پژوهش نشان‌دهنده رابطه دوطرفه بین دو کاربر در نظر گرفته‌شد. لذا با جمع‌آوری مجموعه دنبال‌کنندگان و دنبال‌شوندگان این کاربران مشخص شد که آیا بین گره‌ها ارتباطی وجود دارد و برای 4500 گره اولیه تمامی ارتباطات ممکن رسم شده است و در گراف لایه اول نزدیک به 37000 گره جدید مشاهده می‌شود. ارتباطات بین این گره‌ها و 4500 گره اولیه در این لایه رسم شده است از آنجا که ارتباطات بین گره‌های نوظهور مشخص نبود، برای رسم دقیق شبکه یک لایه دیگر از مجموعه دنبال‌کنندگان و دنبال‌شوندگان جمع‌آوری شد. به این ترتیب گراف لایه دوم به دست آمد. در نهایت شبکه‌ای به دست آمد که در آن 48 هزار کاربر با 5/2 میلیون یال به همدیگر متصل شده‌اند.

در گام بعدی با استفاده از الگوریتم‌های شناسایی اجتماع در شبکه، 3 اجتماع عمده از کاربران مشخص شد. شکل‌گیری این 3 اجتماع بدان معناست که اعضای این 3 خوشه در توییتر به واسطه ارتباط بیشتر با هم، عمدتاً مطالب منتشر شده از سوی کاربران همرنگ خود را دنبال می‌کنند، برای آنها کامنت می‌گذارند و امکان گفتگو با آنها را دارند. برای درک بهتر ارتباطات در هرکدام از این 3 اجتماع، با اعمال مجدد الگوریتم‌های شناسایی اجتماعی، در مجموع 10 زیراجتماع شناسایی شد. جدول زیر اطلاعات آماری کلی مربوط به این سه اجتماع اصلی را نشان میدهد.

پرسش اصلی این بوده که چه وجه اشتراک، و چه تفاوتی، در کدام ویژگی سبب تقویت پیوندها و شکل‌گیری این اجتماعات شده است؟ 4 ویژگی در این مرحله مورد ارزیابی قرار گرفته است و کاربران در این اجتماعات بر اساس این 4 ویژگی برچسب‌زنی شدند. این چهار ویژگی عبارت اند از:

  1. هویت حقیقی یا مجازی کاربر
  2. نوع فعالیت
  3. گرایش سیاسی
  4. شغل

فعالیت کاربران در توییتر سبک‌های مختلفی دارد. در این پژوهش روزمره‌نویسی، اشتراک‌گذاری احساسات شخصی، اعلام نظر سیاسی، فعالیت اجتماعی و طنزنویسی به عنوان برچسب سبک فعالیت انتخاب شد. همچنین کاربران از نظر جهت‌گیری سیاسی در 5 دسته برچسب زده شدند:

  1. حامی نظام جمهوری اسلامی و اصولگرایان،
  2. اصلاح‌طلبان و حامیان دولت اعتدال،
  3. مخالفان معتدل جمهوری اسلامی،
  4. طرفداران براندازی جمهوری اسلامی
  5. کاربران فاقد جهت‌گیری سیاسی.

بررسی‌های نتایج نشان داد در مورد داده‌های کاربران توییتر فارسی، جهت‌گیری سیاسی و تا حدودی سبک فعالیت کاربران نقش مهمتری در تفکیک اجتماعات دارد.

ارزیابی نهایی کاربران اجتماع A نشان می‌دهد بیشتر این کاربران در توییتر فعالیت «سیاسی» دارند و گرایش آنها حمایت از نظام جمهوری اسلامی ایران است. شخصیت‌های شناخته شده جناح اصولگرا و روزنامه‌نگاران و خبرنگاران رسانه‌های مرتبط نیز در این اجتماع قرار می‌گیرند. اعضای اجتماع B بیشتر توییتری‌های «غیرسیاسی» هستند. بسیاری از آنها به روزمره‌نویسی و پست‌هایی با محتوای اشتراک احساسات شخصی، شعر، دلنوشته و… مشغول هستند. موضوعات روزمره اجتماعی مانند فوتبال، موسیقی، فیلم‌های جدید، نقد رفتارهای اجتماعی دیگران و موضوعاتی از این دست بیشتر مورد توجه اعضای این اجتماع است.

اجتماع C پراکنده‌ترین اجتماع موجود در شبکه کاربران فارسی توییتر است. بیشتر اعضای این اجتماع کاربران سیاسی هستند. دو زیر اجتماع C2 و C3 اعضای حقیقی زیادی دارند که بیشتر آنها شخصیت‌های سیاسی و رسانه‌ای شناخته شده هستند. اجتماع C1 اما بیشتر کاربران سیاسی با هویت مجازی هستند. فصل مشترک این اجتماع موضع انتقادی یا مخالفت با نظام جمهوری اسلامی است هرچند رویکردهای سیاسی افراد در دو زیر اجتماع C2 و C3 تفاوت‌های زیادی دارد. موضوعی که خود را در پراکندگی و پایین آمدن شاخص‌های مرکزی به خوبی نشان داده است. اجتماع C4 از نظر هویتی بسیار نزدیک به اجتماع C3 قرار دارد.

نمودار زیر نمای کلی شبکه را همراه با نمایش تمامی 10 زیراجتماع نشان می‌دهد. خطوط مرزی بین اجتماعات هم نکات قابل تأملی دارد. برای مثال در اجتماع کلی C که شامل طیف‌های مختلفی از اصلاح‌طلبان و مخالفان میانه‌رو جمهوری اسلامی تا طرفداران براندازی و سلطنت‌طلبان را شامل می‌شود، زیراجتماع C2 که مربوط به اصلاح‌طلبان و مخالفان میانه‌رو است در مرز با اصولگرایان و حامیان جمهوری اسلامی قرار دارد. از طرف دیگر اجتماع C1 که بیشتر اعضای آن طنزنویسان توییتری مخالف نظام هستند در مرز با کاربران غیرسیاسی و روزمره‌نویس است. دو اجتماع C3 و C4 که هویت مشابهی دارند هم در کنار هم قرار گرفته‌اند.

همان‌طور که مشاهده می‌شود میزان ارتباطات درونی به بیرونی نسبت بالایی است. اجتماع A از این نظر کمترین ارتباط بیرونی را دارد. شاخص‌های مرکزیت در دو اجتماع A و B رقم بالاتری نسبت به اجتماع C دارند. چگالی بالای اجتماع A نشان می‌دهد انسجام کاربران این اجتماع بسیار بالاست. برخلاف آن اجتماع C پراکندگی بسیار زیادی دارد.

اجتماع C از نظر شاخص‌های شبکه تفاوت قابل توجهی با دو اجتماع دیگر دارد. مرکزیت کمتر، ارتباطات بیرون از اجتماع بیشتر، تعداد زیراجتماعات بیشتر و چگالی بسیار پایین نشان می‌دهد این اجتماع انسجام کمتری نسبت به دو اجتماع دیگر دارد.

اجتماع A بیشترین مرکزیت را دارد. گراف به خوبی نشان می‌دهد مرز این گروه با دو اجتماع دیگر بسیار کم‌رنگ است. درحالی‌که مرز B و C بسیار پررنگ و درهم‌تنیده است.

با مشاهده اجتماع‌های قوی و انسجام یافته در شبکه‌های اجتماعی فارسی به ویژه در توییتر حول مسائل سیاسی، پرسش مهم دیگری به ذهن می‌رسد. آیا این اجتماع‌ها به منزله وجود اتاق پژواک در توییتر فارسی است؟ آیا ادامه فعالیت این اجتماعات منجر به قطبیدگی روزافزون و گسست بیشتر در میان کاربران فارسی و در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی خواهد شد؟

باربرا و همکاران در پژوهشی پر استناد به بررسی میزان قطبیدگی سیاسی در بین کاربران توییتر پرداخته‌اند. طرفداران هر جناح، تنها در موضوعات سیاسی توییت‌های جناح خود را بازنشر می‌دادند و گراف حاصله در موضوعات سیاسی دارای دو خوشه بزرگ و جدا از هم می‌شد که منطبق بر دو جناح سیاسی در آمریکا بودند؛ اما در موضوعات غیرسیاسی مانند ورزش این دودستگی و قطبیدگی بین کاربران جناح‌های سیاسی وجود ندارد. در نهایت، با توجه به نرخ ریتوییت کاربران دو جناح از یکدیگر، خصوصاً در موضوعات غیرسیاسی، باربرا نتیجه می‌گیرد که اثر اتاق پژواک در پژوهش‌های مشابه کمی اغراق شده و این اثر بیشتر در حوزه مسائل سیاسی خود را به نمایش می‌گذارد.

قطبی و کلانتری در پژوهشی در پاییز 1399 به بررسی میزان قطبیدگی سیاسی در میان کاربران فارسی‌زبان توییتر و شکل‌گیری اتاق پژواک میان آن‌ها پرداخته‌اند. پژوهشگران جایگاه سیاسی 227 حساب کاربری را در یک طیف عددی بین 3- و 3 مشخص کرده‌اند(در این پژوهش، کاربران تنها در طیف اصولگرا-اصلاح‌طلب جای‌گذاری شدند.)

سپس به منظور بررسی اعتبار، با استفاده از پیمایش نخبگان جایگاه سیاسی 100 شخصیت سیاسی دارای حساب توییتر را معین ساخته‌اند و در نهایت، با استفاده از تحلیل تناظر بیش از 69 هزار حساب کاربری به دست آمده است. سپس به بررسی شبکه دوستی و میزان ریتوییت این کاربران در 12 موضوع اعم از سیاسی و غیرسیاسی پرداخته شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تعداد اندکی از کاربران در میانه‌ی طیف سیاسی قرار دارند و عمده‌ی آن‌ها به گوشه‌های طیف تمایل دارند.

در روابط دوستی نیز، اکثر دوستان کاربران ایرانی نیز کاربرانی با گرایش مشابه سیاسی بودهاند. این وضعیت نشان‌دهنده آن است که گرایش سیاسی کاربران از اهمیت بالایی در انتخاب و دنبال کردن افراد برخوردار است و برای نمایش این امر شاخص «مواجهه با مخالف» مناسب است. این شاخص از محاسبه نسبت تعداد دنبال‌شوندگان از طیف مخالف به تعداد کل دنبال‌شوندگان توسط یک کاربر به دست می‌آید. بنابراین هرچه این شاخص برای هر کاربر بیشتر باشد، یعنی تعداد بیشتری از افراد از طیف مقابل را دنبال کرده است. مقدار کم این شاخص برای کاربران، اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا نشان از وجود قطبیدگی سیاسی در شبکه کاربران توییتر فارسی است.

برای بررسی دقیق‌تر قطبیدگی کاربران توییتر فارسی، 12 موضوع شامل «یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی»، «برجام»، «حکم اعدام سه جوان»، «ترور شهید سلیمانی»، «نزاع فلسطین»، «شلیک به هواپیمای اوکراینی»، «سی و هشتمین جشنواره فجر»، «کمبود آب در بخش غیزانیه»، «آتش‌سوزی جنگل‌های زاگرس»، «سیل سیستان و بلوچستان»، «بازار بورس» و «همه‌گیری ویروس کرونا» انتخاب شدند. این موضوعات، به گونه‌ای متنوع انتخاب شده‌اند که صرفاً بازتاب گفتگوی سیاسی نباشند. در تمامی این موضوعات میانگین فاصله‌ی گرایش سیاسی ریتوییت‌کننده‌ها و نویسندگان اصلی توییت، فارغ از گرایش سیاسی اصلاح‌طلب یا اصول‌گرا، بررسی شده است. مقدار نسبتا کم این شاخص در بیشتر این موضوعات نشان می‌دهد که کاربران بیشتر پیام کاربرانی را ریتوییت کرده‌اند که از نظر گرایش سیاسی با آنها فاصله زیادی ندارند.

هرچند برخی از این موضوعات مانند موضوع بورس ماهیت سیاسی ندارد و گرایش سیاسی کاربران در نظرات آنها حول این موضوعات تأثیری ندارد، اما به دلیل احاطه کاربران با دوستان همسوی سیاسی، ریتوییت آنها هم بیشتر از این افراد می‌باشد. این مساله امکان سیاست‌زدگی و گسترش رویکردهای سیاسی در موضوعاتی غیرسیاسی را نیز افزایش می‌دهد. مطالعه شواهد متعدد در این بخش کمتر شکی در اجرای عملیات تأثیر توسط گروه‌های مختلف با هدف تأثیر بر کاربران ایرانی در فضای مجازی و خصوصاً توییتر فارسی باقی می‌گذارد.

منابع

  1. https://decrypt.co/21245/geoff-golberg-sues-twitter-for-deleting-his-profile
  2. https://monitoring.bbc.co.uk/product/c200mbyv
  3. https://theintercept.com/2019/06/09/heshmat-alavi-fake-iran-mek/
  4. https://www.aljazeera.com/programmes/listeningpost/2018/09/faking-online-debate-iran-180915121527882. html
  5. https://www.theguardian.com/us-news/2019/may/31/us-cuts-funds-for-anti-propaganda-group-that-trolled- activists