در دنیای امروز که رسانهها نقش مهمی در شکلدهی افکار عمومی ایفا میکنند، مسئلۀ بازنمایی گروههای اجتماعی مختلف اهمیتی دوچندان یافته است. در این میان، آنچه بیش از پیش نگرانکننده است، چگونگی بازنمایی گروههایی است که به دلایل مختلف صدای بلندی در عرصۀ عمومی ندارند؛ گروههایی که در ادبیات رسانهای از آنها با عنوان گروههای خاموش یاد میشود. این گروهها معمولاً شامل اقلیتهای قومی، نژادی، مذهبی، مهاجران، پناهجویان، افراد دارای معلولیت، و سایر گروههایی هستند که به حاشیه رانده شدهاند یا دسترسی کافی به ابزارهای رسانهای و سیاسی برای بیان دیدگاهها و روایتهای خود ندارند.
یکی از پیامدهای مهم این وضعیت، شکلگیری و گسترش اخبار جعلی درباره این گروههاست. ازآنجاکه روایتهای رسمی و قابل اعتماد از زبان این گروهها کمتر در دسترس است، رسانهها و کاربران فضای مجازی بهسادگی میتوانند اطلاعات نادرست یا گمراهکنندهای درباره آنها منتشر کنند. تحقیقات نشان میدهد که در غیاب بازنماییهای دقیق و انسانی، کلیشهها و پیشداوریها میتوانند فضای ذهنی جامعه را نسبت به این گروهها شکل دهند. برای مثال، در گزارشهای خبری برخی کشورها مانند استرالیا، پناهجویان غالباً با نگاهی منفی و تهدیدآمیز بازنمایی میشوند، بهگونهای که مخاطب بدون تجربه یا مواجهۀ مستقیم با آنها، ذهنیتی نادرست و اغلب ترسناک از پناهجویان پیدا میکند.
اشلی (2021) به این نکته اشاره دارد که نبود صدای مستقیم از سوی گروههای خاموش، امکان تحریف حقیقت درباره آنها را افزایش میدهد. مولر (2016) نیز میگوید که بیشتر مردم عادی هیچ تماس مستقیمی با پناهجویان یا اقلیتهای دیگر ندارند و تنها از طریق رسانهها در معرض اطلاعات قرار میگیرند؛ رسانههایی که خود ممکن است ناقل تعصبات و سوگیریهای گوناگون باشند.
در عصر رسانههای دیجیتال، نقش شبکههای اجتماعی در گسترش اطلاعات نادرست دوچندان شده است. الگوریتمهای این پلتفرمها معمولاً محتواهای احساسی، شوکآور و قطبیشده را بیشتر پخش میکنند و این دقیقاً بستری مناسب برای نشر اخبار جعلی درباره اقلیتها فراهم میآورد. برای مثال، در هند، بیش از 80 حساب کاربری در توییتر و دیگر پلتفرمها مسدود شدند، چرا که محتوایی با هدف تضعیف و تفرقهافکنی علیه جامعه سیکها منتشر کرده بودند. این نمونه تنها یکی از دهها مورد مشابه است که در آن اقلیتها بهطور هدفمند قربانی عملیات اطلاعاتی مخرب میشوند.
در دوران همهگیری کرونا نیز اقلیتها بهویژه آسیبپذیرتر شدند. در اروپا، برخی جریانها با هدفگیری جامعه مسلمانان، آنها را بهطور سازمانیافته «ضد واکسن» معرفی کردند تا از این طریق جایگاه آنها را در جامعه تضعیف کنند. در آمریکا، رئیسجمهور وقت، دونالد ترامپ، با اشاره به سیاهپوستان بهعنوان عامل گسترش ویروس، عملاً مسئولیت بحران سلامت را به دوش گروهی خاص گذاشت و بذر بیاعتمادی و تفرقه را در جامعه پاشید.
تمامی این نمونهها ما را به یک نتیجه میرساند: گروههای خاموش نهتنها در معرض حذف شدن از روایتهای غالب رسانهای هستند، بلکه وقتی مورد توجه قرار میگیرند نیز، اغلب بازنمایی آنها آمیخته با اطلاعات نادرست و سوگیرانه است. این وضعیت مسئولیتی سنگین بر دوش مخاطبان، روزنامهنگاران، معلمان، سیاستگذاران و همۀ ما میگذارد تا با حساسیت بیشتری به اخبار مربوط به این گروهها نگاه کنیم، منابع خبر را بررسی کنیم و بهجای بازنشر ناآگاهانه محتوا، تلاش کنیم صدای افراد واقعی پشت این برچسبها را بشنویم.
در پایان باید یادآوری کرد که اگرچه اینترنت ابزار قدرتمندی برای تقویت دموکراسی و رساندن صدای اقلیتها به شمار میرود، اما در غیاب سواد رسانهای و مسئولیتپذیری، همین ابزار میتواند به سلاحی علیه آنان تبدیل شود.