اثر ماندلا (Mandela Effect)

اثر ماندلا به پدیده‌ای اطلاق می‌شود که در آن گروهی از افراد خاطره‌ای مشترک از یک رویداد نادرست دارند، مانند یادآوری مرگ نلسون ماندلا در دهه 1980 که هرگز رخ نداده بود. این پدیده ناشی از اشتباهات حافظه است که تحت تأثیر احساسات و تعصبات شخصی قرار می‌گیرد. مشابه این اتفاق در مورد الکساندر همیلتون، که بسیاری از مردم به اشتباه او را رئیس‌جمهور آمریکا می‌دانند، نیز دیده می‌شود.

اثر ماندلا به موقعیتی اطلاق می‌شود که در آن تعداد زیادی از مردم به شکلی گسترده به این باور می‌رسند که یک رویداد خاص اتفاق افتاده است، در حالی که در واقعیت آن رویداد هرگز رخ نداده است. ممکن است این موضوع برای بسیاری عجیب به نظر برسد؛ این‌که چطور ممکن است گروهی از افراد خاطره‌ای مشترک داشته باشند، در حالی که آن اتفاق به هیچ‌وجه نیفتاده باشد؟! اجازه دهید ابتدا برایتان توضیح دهم که اثر ماندلا چه کسی و چگونه نام‌گذاری شد. فیونا بروم[1]، که یک کارشناس پدیده‌های ماوراءالطبیعه است، سایتی را راه‌اندازی کرد و در آن خاطرات خود را از نلسون ماندلا، رئیس‌جمهور پیشین آفریقای جنوبی، درج کرد. این خاطرات بیان می‌کردند که ماندلا در دهه 1980 در زندان مرده است. جالب اینجاست که تعداد زیادی از افراد دیگر هم خاطرات مشابهی از مرگ ماندلا در آن زمان تعریف کردند، حتی بعضی از آن‌ها به طور خاص به مرگ ماندلا در قرن بیستم اشاره کردند. اما واقعیت این است که نلسون ماندلا هیچ‌گاه در زندان نمرده است. او در سال‌های 1994 تا 1999 رئیس‌جمهور آفریقای جنوبی بود و پیش از آن 27 سال در زندان به سر می‌برد. ماندلا در نهایت در سال 2013 درگذشت. بروم این خاطره‌سازی نادرست و جمعی را “اثر ماندلا” نامید، زیرا این پدیده مربوط به باور اشتباهی است که بسیاری از افراد از یک رویداد غیرواقعی دارند.

اثر ماندلا به نوعی از اشتباهات حافظه مربوط است. حافظه، به‌طور طبیعی و به‌عنوان یک سیستم ذخیره‌سازی، این‌طور تصور می‌شود که همانند یک دوربین عمل می‌کند و رویدادها، تصاویر و اظهارات را به‌طور عینی و در خالص‌ترین شکل ممکن ثبت می‌کند. اما احساسات و تعصبات شخصی می‌توانند به‌طور قابل توجهی بر نحوه ذخیره‌سازی این خاطرات تأثیر بگذارند و باعث تغییر در جزئیات یا حتی شکل کلی آن‌ها شوند. برای مثال، ممکن است شخصی به دلیل تجربه‌ای خاص یا تأثیرات اجتماعی و فرهنگی، خاطراتی را به‌گونه‌ای متفاوت از واقعیت به یاد بیاورد.

این پدیده در تاریخ نیز بارها مشاهده شده است. به عنوان مثال، در مورد الکساندر همیلتون، یکی از بنیان‌گذاران ایالات متحده آمریکا، شاهد مشابهی از اثر ماندلا هستیم. اکثر آمریکایی‌ها در دوران تحصیل خود یاد گرفته‌اند که همیلتون یکی از بنیان‌گذاران این کشور بوده است، اما او هرگز رئیس‌جمهور نبوده است. با این حال، وقتی از مردم پرسیده می‌شود که چه کسی رئیس‌جمهور بوده، بسیاری از افراد به‌اشتباه فکر می‌کنند که همیلتون یکی از رؤسای جمهور ایالات متحده بوده است. چرا چنین اشتباهی به وجود می‌آید؟

برای توضیح ساده‌تر، باید گفت که حافظه انسان، به‌طور ناخودآگاه، همیلتون را در ناحیه‌ای از مغز ذخیره می‌کند که خاطرات مربوط به رؤسای جمهور ایالات متحده در آنجا نگهداری می‌شود. بنابراین، همیلتون در ذهن افراد در قسمت مخصوص به طرح‌واره‌های ذهنی رؤسای جمهور جای می‌گیرد. وقتی مردم تلاش می‌کنند همیلتون را به خاطر بیاورند، مغز به طور خودکار این ارتباط را برقرار می‌کند و خاطره‌ای از رؤسای جمهور به ذهن می‌آید.

این نوع اشتباهات جمعی و تأثیر حافظه بر شکل‌گیری باورهای عمومی، نمونه‌هایی از نحوه تأثیرگذاری حافظه و ذهن انسان بر درک و تفسیر رویدادها هستند. این موضوع می‌تواند موجب شود که حتی یک گروه بزرگ از افراد، باورهای نادرست مشابهی در مورد یک رویداد خاص داشته باشند، در حالی که حقیقت کاملاً متفاوت است.